بلاگ
تیپهای انیاگرام در محیط کار: بهبود همکاری تیمی از طریق هوش هیجانی
در محیط کار امروزی، درک همکاران به صورت شخصی برای کار تیمی مؤثر بسیار مهم است. یکی از روشهای مفید برای دستیابی به این درک، انیاگرام است که مدلی است که نه تیپ شخصیتی متمایز را توصیف میکند. هر تیپ ویژگیها، انگیزهها و واکنشهای خاصی به استرس یا تعارض دارد. وقتی این اطلاعات با هوش هیجانی (EQ) ترکیب میشود، میتواند به طور قابل توجهی همکاری تیمی را بهبود بخشد.
انیاگرام چیست؟
انیاگرام یک چارچوب شخصیتی است که افراد را بر اساس انگیزهها و ترسهای اصلیشان به نه تیپ تقسیم میکند. در اینجا یک مرور کلی از نه تیپ آورده شده است:
- تیپ 1: اصلاحطلب – به یکپارچگی اهمیت میدهد و به دنبال کمال است. آنها معمولاً به جزئیات توجه دارند و حس قوی از درست و نادرست دارند.
- تیپ 2: کمککننده – دلسوز و پرورشدهنده است و اغلب نیازهای دیگران را در اولویت قرار میدهد. آنها به عشق و قدردانی در ازای حمایت خود نیاز دارند.
- تیپ 3: موفقیتطلب – هدفگرا و پرانگیزه است و معمولاً جاهطلب و خواهان موفقیت است. آنها از شناخت برای دستاوردهای خود لذت میبرند.
- تیپ 4: فردگرا – حساس و دروننگر است و به دنبال هویت و معنا شخصی میباشد. آنها معمولاً به خلاقیت و خودبیانگری علاقه دارند.
- تیپ 5: پژوهشگر – تحلیلی و کنجکاو است و از کسب دانش و درک لذت میبرد. آنها معمولاً تنهایی را برای شارژ انرژی خود ترجیح میدهند.
- تیپ 6: وفادار – مسئول و وفادار است و به دنبال امنیت و حمایت میباشد. آنها معمولاً محتاط هستند و به اعتماد و قابلیت اطمینان در دیگران اهمیت میدهند.
- تیپ 7: شاداب – پرانرژی و خودجوش است و معمولاً بازیگوش و خوشبین است. آنها از تجربیات جدید لذت میبرند و از احساس محبوس بودن اجتناب میکنند.
- تیپ 8: چالشگر – قوی و قاطع است و به کنترل و استقلال اهمیت میدهد. آنها معمولاً نظر خود را بیان میکنند و در برابر بیعدالتی میایستند.
- تیپ 9: صلحطلب – آسانگیر و سازگار است و به دنبال هماهنگی و اجتناب از تعارض میباشد. آنها معمولاً با دیگران همراهی میکنند تا صلح را حفظ کنند.
نقش هوش هیجانی
هوش هیجانی به توانایی شناسایی و مدیریت احساسات خود و دیگران اشاره دارد. در محیط کار، EQ بالا منجر به ارتباط بهتر، همکاری و حل تعارض میشود. وقتی اعضای تیم احساسات خود را به خوبی درک کنند و احساسات همکاران را بفهمند، محیط کاری حمایتکننده و پربازدهتری ایجاد میشود.
چگونه انیاگرام و EQ با هم کار میکنند
درک تیپهای انیاگرام میتواند به طور قابل توجهی هوش هیجانی را در یک تیم افزایش دهد. در اینجا چند راه وجود دارد که این درک به بهبود همکاری منجر میشود:
- ارتباط بهتر: دانستن تیپ انیاگرام یک همکار میتواند به تنظیم سبکهای ارتباطی کمک کند تا بهتر با ترجیحات فردی مطابقت داشته باشد. به عنوان مثال، تیپهای اصلاحطلب اطلاعات واضح و سازمانیافته را میپسندند، در حالی که فردگراها ممکن است بحثهای باز را ترجیح دهند که اجازه خلاقیت بدهد.
- حل تعارض: هر تیپ انیاگرام به طور متفاوتی با تعارض برخورد میکند. با شناسایی این تفاوتها، اعضای تیم میتوانند اختلافات را به طور مؤثرتری مدیریت کنند. وفادارها ممکن است قبل از بحث در مورد مسائل به اطمینان نیاز داشته باشند، در حالی که چالشگرها مستقیمتر هستند و از صحبتهای صریح قدردانی میکنند.
- استفاده از نقاط قوت: هر تیپ انیاگرام نقاط قوت منحصر به فردی دارد که میتوان از آنها برای موفقیت تیم استفاده کرد. موفقیتطلبها میتوانند پروژهها را پیش ببرند، در حالی که کمککنندهها میتوانند جو حمایتی در تیم ایجاد کنند. درک این نقاط قوت اجازه میدهد تا نقشها به طور بهتری در تیم تعیین شوند.
- همدلی و حمایت: هوش هیجانی همدلی را ترویج میکند. وقتی اعضای تیم انگیزهها و ترسهای یکدیگر را درک کنند، میتوانند حمایت مناسبی ارائه دهند. به عنوان مثال، یک پژوهشگر ممکن است به زمان سکوت برای شارژ نیاز داشته باشد، در حالی که یک شاداب ممکن است در محیطهای اجتماعی بهتر عمل کند.
- تقویت شمول: آگاهی از تیپهای شخصیتی مختلف فرهنگ شمول را تقویت میکند. با شناسایی ارزشی که هر تیپ به ارمغان میآورد، تیمها محیطی ایجاد میکنند که در آن همه احساس پذیرش و ارزشمندی کنند و روحیه کلی را تقویت میکند.
مراحل عملی برای پیادهسازی انیاگرام و EQ در تیم شما
- معرفی انیاگرام: با معرفی چارچوب انیاگرام در جلسات تیمی شروع کنید. میتوانید کارگاههایی برگزار کنید یا منابعی برای اعضای تیم فراهم کنید تا درباره تیپهای خود بیاموزند.
- تشویق به خوداندیشی: اعضای تیم را تشویق کنید تا به احساسات و رفتارهای خود فکر کنند. نوشتن در دفترچه یا بحثهای گروهی میتواند به افراد کمک کند تا واکنشهای خود را در موقعیتهای مختلف درک کنند.
- ایجاد محیط امن: فرهنگی از باز بودن را ترویج کنید که در آن اعضای تیم احساس امنیت کنند تا احساسات و ترجیحات خود را بیان کنند. این به همه اعضا کمک میکند تا احساس ارزشمندی و درک کنندگی کنند.
- شخصیسازی ارتباطات: اعضای تیم را تشویق کنید تا سبکهای ارتباطی خود را بر اساس تیپهای انیاگرام همکاران خود تنظیم کنند. این تغییر ساده میتواند به درک واضحتر و روابط قویتر منجر شود.
- بررسیهای منظم: بررسیهای منظم تیمی برگزار کنید تا احساسات، موفقیتها و زمینههای بهبود را مورد بحث قرار دهید. از این جلسات برای صحبت درباره احساسات و ارتباط آنها با دینامیکهای تیم استفاده کنید.
نتیجهگیری
ادغام چارچوب انیاگرام با هوش هیجانی ابزاری قدرتمند برای بهبود همکاری تیمی در محیط کار ایجاد میکند. با درک تیپهای شخصیتی مختلف، تیمها میتوانند ارتباط بهتری برقرار کنند، تعارضات را به طور مؤثر حل کنند، از نقاط قوت یکدیگر بهرهبرداری کنند و محیطی شمول و حمایتی ایجاد کنند. پذیرش این بینشها میتواند محیط کار را به جایی تبدیل کند که همکاری در آن شکوفا شود و منجر به افزایش بهرهوری و رضایت اعضای تیم گردد.
مقاله بسیار کاربردی بود! همیشه در محیط کار با چالش درک همکارانم روبرو بودم و انیاگرام به نظر ابزار قدرتمندی میاد. کاش زودتر باهاش آشنا میشدم.
ممنون از دیدگاه شما سینا جان. همین حس کنجکاوی و تمایل به درک عمیقتر، اولین گام برای بهبود همکاری تیمی است. انیاگرام به همراه هوش هیجانی، واقعاً میتواند دریچههای جدیدی به روی شما و تیمتان باز کند.
من خودم فکر میکنم یه ترکیب از تیپ ۲ و ۴ هستم. خیلی دلم میخواد بدونم چطور میتونم از این شناخت برای اینکه تو جلسات کمتر سکوت کنم و نظراتم رو راحتتر بگم استفاده کنم؟
نازنین عزیز، ترکیب این تیپها میتواند نقاط قوت و چالشهای خاص خودش را داشته باشد. برای اینکه در جلسات فعالتر باشید، شناخت نیاز به ‘عشق و قدردانی’ (تیپ ۲) و ‘معنا و هویت شخصی’ (تیپ ۴) بسیار کمککننده است. سعی کنید قبل از جلسه نظراتتان را یادداشت کنید و به این فکر کنید که ارائه دیدگاههایتان چه ارزشی برای تیم و خودتان ایجاد میکند (تیپ ۴) و چگونه میتواند به دیگران کمک کند (تیپ ۲). همچنین، پرورش EQ به شما کمک میکند تا با آگاهی از احساسات خود و دیگران، بهترین زمان و شیوه را برای مشارکت انتخاب کنید.
با قسمت ‘اصلاحطلب’ (تیپ ۱) کاملاً موافقم. همکارانی داریم که وسواس زیادی روی جزئیات و ‘درست بودن’ کار دارند. چطور میشه بهشون کمک کرد که کمتر تحت استرس باشند و کارها رو زودتر تحویل بدن؟
رضا جان، تیپ ۱ها با ارزشهای اخلاقی و کمالگراییشان، معمولاً به دنبال بهترین نتایج هستند. برای کاهش استرس و تسریع کارشان، میتوانید: ۱. استانداردهای ‘قابل قبول’ را به وضوح تعریف کنید و تأکید کنید که ‘خوب’ کافی است و نیازی به ‘کامل’ نیست. ۲. بازخورد سازنده و همراه با قدردانی از تلاشهایشان ارائه دهید. ۳. به آنها فرصت دهید تا مسئولیتهای خود را برنامهریزی کنند و در صورت نیاز، حمایت ارائه کنید تا احساس کنترل بیشتری داشته باشند. درک انگیزه اصلی آنها (یعنی ترس از اشتباه کردن) با EQ، تعامل شما را مؤثرتر میکند.
اینکه هر تیپ در مقابل استرس واکنش متفاوتی داره خیلی مهمه. کاش میشد برای هر تیپ مثالهای عملی بیشتری از نحوه مدیریت تعارض در محیط کار زد.
سارا خانم، نکته بسیار مهمی را مطرح کردید. در مقالات آینده حتماً به این موضوع بیشتر خواهیم پرداخت. به عنوان مثال، در مواجهه با استرس، تیپ ۱ ممکن است منتقدتر شود، تیپ ۲ ممکن است بیشتر به دیگران بچسبد و نیاز به تأیید داشته باشد، تیپ ۳ ممکن است برای حفظ وجهه و موفقیت خود بیشتر تلاش کند، و تیپ ۴ ممکن است به درون خود فرو رود. درک این الگوها با EQ به شما کمک میکند که به جای واکنش، با همدلی و استراتژی مناسب پاسخ دهید.
من تیپ ۳ هستم و واقعا ‘هدفگرا’ و ‘جاهطلب’ بودنم رو حس میکنم. اما گاهی اوقات این موضوع باعث میشه حس کنم دارم از دیگران سواستفاده میکنم یا به نیازهاشون کمتر توجه میکنم. راهکاری هست که تعادل ایجاد کنم؟
علی عزیز، این خودآگاهی شما نقطه قوت بزرگی است. تیپ ۳ها با انگیزه رسیدن به موفقیت و شناخت، گاهی ممکن است ناخواسته از جنبههای انسانی غافل شوند. برای ایجاد تعادل: ۱. هوش هیجانی خود را تقویت کنید تا بتوانید نیازهای تیمی و فردی را بهتر درک کنید. ۲. اهداف تیمی و شخصی را به گونهای تنظیم کنید که موفقیت شما، موفقیت تیم را نیز به همراه داشته باشد. ۳. تمرین کنید که به جای تمرکز صرف بر نتایج، به فرآیند و روابط انسانی نیز توجه کنید. مشارکت دادن دیگران در موفقیتها و قدردانی از آنها، نه تنها وجهه شما را بهبود میبخشد، بلکه حس ارزشمندی درونی شما را نیز تقویت میکند.
مطالب عالی بود. چقدر خوبه که به جای قضاوت کردن همکاران، انگیزههای پشت رفتارشون رو بشناسیم. برای یادگیری بیشتر در مورد ۹ تیپ کامل انیاگرام منبع خوبی پیشنهاد میکنید؟
مریم خانم، دقیقاً همین نکته کلیدی است. انیاگرام ابزاری برای قضاوت نیست، بلکه ابزاری برای درک و همدلی است. برای آشنایی کاملتر با ۹ تیپ، میتوانید به کتاب ‘حکمت انیاگرام’ (The Wisdom of the Enneagram) اثر ریچارد روهر و آندریاس اورتون و همچنین وبسایتهای معتبر بینالمللی مانند Enneagram Institute مراجعه کنید. در مقالات بعدی ما نیز به تشریح سایر تیپها خواهیم پرداخت.
میشه بگید چطور میشه انیاگرام رو توی یه تیم کوچیک (مثلا ۵ نفره) که همه خیلی صمیمی هستیم و ممکنه از هم توقعات نابجا داشته باشیم، پیادهسازی کرد؟
حسام عزیز، در تیمهای صمیمی، پیادهسازی انیاگرام میتواند حتی مؤثرتر باشد، زیرا سطح اعتماد بالاست. میتوانید جلساتی را ترتیب دهید که در آن اعضای تیم به صورت داوطلبانه تیپ خود را معرفی کنند و در مورد ویژگیها، نقاط قوت و چالشهایشان صحبت کنند. این کار به شما کمک میکند تا: ۱. توقعات واقعبینانهتری از یکدیگر داشته باشید. ۲. وظایف را بر اساس نقاط قوت هر تیپ توزیع کنید. ۳. در هنگام تعارض، به جای برداشت شخصی، به انگیزههای زیربنایی رفتارها توجه کنید. یک کارگاه آموزشی کوچک با یک مربی انیاگرام هم میتواند بسیار مفید باشد.
من اغلب در محیط کار احساس ‘فردگرا’ بودن (تیپ ۴) رو دارم، مخصوصاً در نیاز به کارهای خلاقانه و منحصر به فرد. اما گاهی این باعث میشه از جریان اصلی تیم فاصله بگیرم. هوش هیجانی چطور اینجا کمک میکنه؟
الهام جان، خلاقیت و عمق تیپ ۴ها برای هر تیمی یک سرمایه بزرگ است. برای اینکه از جریان اصلی تیم فاصله نگیرید، EQ به شما کمک میکند: ۱. ‘خودآگاهی’ خود را تقویت کنید و زمانهایی که به سمت انزوا متمایل میشوید را تشخیص دهید. ۲. با ‘مدیریت خود’، به جای فاصله گرفتن کامل، راههایی برای ابراز خلاقیت خود در چارچوب اهداف تیمی پیدا کنید. ۳. با ‘همدلی’، نیازها و انتظارات تیم را درک کنید و به دنبال راههایی برای ادغام دیدگاههای منحصر به فرد خود با اهداف مشترک باشید. میتوانید پروژههایی را پیشنهاد دهید که نیازمند رویکردهای نوآورانه هستند و سپس نتایج آن را به اشتراک بگذارید.
چقدر دقیق! من هم با تیپ ۱ (اصلاحطلب) و هم با تیپ ۳ (موفقیتطلب) ارتباط برقرار کردم. این یعنی چی؟ ممکنه یه نفر چند تیپ اصلی داشته باشه؟
مهدی عزیز، سوال خوبی مطرح کردید. در انیاگرام، هر فرد یک ‘تیپ اصلی’ دارد که انگیزه اصلی او را تشکیل میدهد. اما ما میتوانیم ویژگیهایی از ‘بالها’ (تیپهای مجاور) یا حتی ‘مسیرهای رشد و استرس’ را نیز در خود داشته باشیم. برای مثال، یک تیپ ۱ ممکن است در مسیر استرس به سمت تیپ ۴ حرکت کند و جنبههای فردگرایی را بروز دهد، یا یک تیپ ۳ ممکن است برای رسیدن به موفقیت، جنبههای کمالگرایانه تیپ ۱ را به کار گیرد. شناسایی تیپ اصلی نیازمند خودکاوی عمیقتر است، اما تأثیرات سایر تیپها نیز کاملاً طبیعی است.
من به عنوان مدیر، چطور میتونم از انیاگرام و EQ استفاده کنم تا تعارضات بین همکارانم که هرکدام تیپ متفاوتی دارند رو بهتر حل کنم؟ آیا کارگاههای خاصی برای این موضوع وجود داره؟
یاسمن خانم، استفاده از انیاگرام و EQ برای حل تعارضات مدیریتی بسیار قدرتمند است. ۱. با شناخت تیپهای تیمتان، میتوانید ریشههای تعارض (مثلاً نیاز تیپ ۳ به شناخت در مقابل نیاز تیپ ۲ به حمایت) را عمیقتر درک کنید. ۲. با استفاده از EQ خود، با همدلی به طرفین گوش دهید و احساسات آنها را تأیید کنید. ۳. راهکارهایی پیشنهاد دهید که نیازهای اساسی هر دو طرف را برآورده کند و به سمت یک راه حل برد-برد حرکت کنید. بله، کارگاههای تخصصی مدیریت تعارض بر اساس انیاگرام و هوش هیجانی برای مدیران وجود دارد که میتواند بسیار کمککننده باشد.
تا حالا به این دید به همکارام نگاه نکرده بودم. همیشه فقط رفتار بیرونی رو میدیدم. این مقاله واقعاً چشممو باز کرد. ممنون.
امیر عزیز، خوشحالیم که مقاله توانسته دیدگاه جدیدی برای شما ایجاد کند. هدف اصلی انیاگرام نیز همین است: حرکت از ‘دیدن رفتار’ به ‘درک انگیزه پشت رفتار’. این تغییر دیدگاه، نه تنها به شما در محیط کار کمک میکند، بلکه در روابط شخصیتان نیز مؤثر خواهد بود.
یه سوال! اگه یک نفر تیپ خودشو ندونه و حاضر به تست هم نباشه، چطور میتونیم از طریق مشاهدات خودمون، حدسهایی درباره تیپش بزنیم و تو تعامل باهاش بهتر عمل کنیم؟
فاطمه جان، اگرچه خودشناسی عمیقتر از طریق تست و خودکاوی فردی به دست میآید، اما با مشاهده دقیق و استفاده از هوش هیجانی، میتوانید حدسهایی بزنید. به الگوهای رفتاری او در شرایط عادی و استرسزا توجه کنید: به چه چیزهایی اهمیت میدهد؟ چه چیزی او را ناراحت یا خوشحال میکند؟ چه چیزی او را تحریک میکند؟ این مشاهدات، به علاوه گوش دادن فعال به آنچه میگوید، میتواند سرنخهایی از انگیزههای اصلی او (که هسته اصلی تیپ انیاگرام است) به شما بدهد. اما همیشه به یاد داشته باشید که اینها صرفاً حدس هستند و هرگز برچسب نزنید.
اغلب اوقات در محیط کار، افراد بیشتر به فکر منافع خودشون هستن. انیاگرام چطور میتونه روحیه همکاری رو تقویت کنه وقتی همه تیپهای مختلفی دارن و هرکس اولویتهای خودشو؟
سامان عزیز، نکته مهمی را مطرح کردید. انیاگرام به تنهایی تضمینکننده همکاری نیست، اما ابزاری قدرتمند است. وقتی افراد درک کنند که انگیزه اصلی دیگران چیست (و لزوماً خودخواهی نیست، بلکه نیاز به امنیت، موفقیت، عشق و … است)، میتوانند با همدلی بیشتری با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. ترکیب این خودآگاهی و دگرآگاهی (از طریق انیاگرام) با هوش هیجانی (که شامل مدیریت روابط و مهارتهای اجتماعی است) باعث میشود که افراد یاد بگیرند چگونه نیازهای خود را در راستای اهداف مشترک تیمی برآورده کنند. این یک فرآیند است و نه یک راه حل یکباره.
تیپ ۲ (کمککننده) که به دنبال قدردانی هست، چطور میتونه تو یه تیم که همه مشغول کارهای خودشونن و کمتر فرصت تشکر و قدردانی پیدا میشه، انگیزه خودش رو حفظ کنه؟
شیوا جان، این یک چالش رایج برای تیپ ۲ ها در محیط کار مدرن است. راهکارهایی برای حفظ انگیزه و جلوگیری از فرسودگی عبارتند از: ۱. ‘خودآگاهی’ خود را تقویت کنید تا ارزش کارتان را مستقل از تأیید بیرونی بدانید. ۲. مرزهای مشخصی برای کمک کردن تعیین کنید تا از خودتان مراقبت کنید. ۳. ‘مدیریت خود’ را تمرین کنید و به دنبال راههایی برای دریافت تأیید از منابع دیگر (مانند موفقیتهای کوچک شخصی) باشید. ۴. خودتان نیز در تیم فرهنگ قدردانی را ترویج کنید. وقتی خودتان شروع به تشکر از دیگران میکنید، اغلب این رفتار به شما باز میگردد.
اینکه هر تیپ به چه چیزی اهمیت میده، خیلی جالب بود. من فکر میکنم شناخت این موارد میتونه تو بحثهای پرسنلی و حتی استخدام هم کمک کنه. نظر شما چیه؟
کریم عزیز، نکته دقیقی را مطرح کردید. استفاده از انیاگرام در فرآیندهای پرسنلی و استخدام میتواند بسیار ارزشمند باشد، اما با احتیاط. انیاگرام نباید به عنوان تنها معیار استخدام استفاده شود، بلکه به عنوان ابزاری برای درک عمیقتر کاندیدا و ارزیابی ‘تناسب فرهنگی’ و ‘نقاط قوت بالقوه’ او در تیم میتواند مکمل باشد. در مصاحبهها، با طرح سوالاتی که به انگیزهها، ارزشها و نحوه واکنش به استرس میپردازند، میتوان سرنخهایی از تیپ شخصیتی به دست آورد و تیمها را با در نظر گرفتن تنوع شخصیتی، متعادلتر ساخت.
یعنی اگر من تیپ همکارم رو بدونم، باید باهاش متفاوت برخورد کنم؟ حس نمیکنم این عادلانه باشه.
فرهاد جان، سوال بسیار مهمی است و درک نادرست از آن میتواند مشکلساز شود. ‘متفاوت برخورد کردن’ به معنای تبعیض قائل شدن یا عدم برابری نیست. بلکه به معنای ‘برخورد هوشمندانه’ و ‘متناسب با نیازها و انگیزههای فردی’ است. مثلاً، برای یک تیپ ۱ (اصلاحطلب) شاید لازم باشد بازخوردها را با دقت و با ارائه دلایل منطقی بیان کنید، در حالی که برای یک تیپ ۲ (کمککننده) شاید لازم باشد بیشتر از تلاشهای او قدردانی کنید. هدف، فراهم آوردن فضایی است که هر فرد بتواند بهترین عملکرد خود را داشته باشد و احساس ارزشمندی کند، نه اینکه مورد تبعیض قرار گیرد.
موضوع هوش هیجانی همیشه برام جذاب بوده. ارتباطش با انیاگرام واقعا خلاقانه است. آیا مطالعه این دوتا در کنار هم برای مدیران ضروریه؟
افسانه عزیز، بله، قطعاً مطالعه و تسلط بر هر دو برای مدیران امروزی ضروری است. انیاگرام به مدیران یک نقشه راه برای درک ساختار شخصیتی افراد میدهد (چه انگیزه زیربناییای دارند؟) و هوش هیجانی به آنها ابزارهایی میدهد که چگونه با این درک عمل کنند (چگونه همدلی کنند؟ چگونه روابط را مدیریت کنند؟ چگونه با احساسات خود و دیگران کنار بیایند؟). این ترکیب به مدیران کمک میکند تا رهبران مؤثرتری باشند، تیمهایشان را بهتر هدایت کنند و محیط کاری پویاتر و سالمتری ایجاد کنند.
کاش میشد تست دقیق و رایگان انیاگرام رو هم توی مقاله معرفی میکردید. خیلی کنجکاوم تیپ اصلی خودمو بفهمم.
وحید عزیز، ممنون از پیشنهاد شما. متاسفانه تستهای کاملاً ‘دقیق و رایگان’ که بتوانند با اطمینان تیپ اصلی را تعیین کنند، کمتر در دسترس هستند. شناسایی تیپ انیاگرام بیشتر از یک تست ساده، نیازمند خودکاوی، مطالعه عمیق و گاهی مشاوره با یک مربی آگاه به انیاگرام است. با این حال، میتوانید از منابع آنلاین معتبر (مانند سایتهای مرتبط با انیاگرام اینستیتوت) برای شروع خودشناسی استفاده کنید و سپس با مطالعه عمیقتر، به تیپ اصلی خود نزدیک شوید.
من تیپ ۴ (فردگرا) هستم و خیلی دوست دارم تو محیط کار از خلاقیتم استفاده بشه. اما گاهی ایدههای من برای بقیه تیم خیلی ‘غیرمعمول’ یا ‘پیچیده’ به نظر میاد. چطور میتونم ایدههام رو بهتر با بقیه به اشتراک بذارم؟
لیلا جان، تیپ ۴ها با دیدگاههای منحصر به فرد و خلاقیتشان میتوانند ارزش زیادی به تیم اضافه کنند. برای اینکه ایدههایتان بهتر شنیده شود: ۱. ‘همدلی’ خود را تقویت کنید و سعی کنید ایده خود را از منظر تیپهای دیگر (مثلاً تیپ ۳ که به نتایج و کارایی اهمیت میدهد یا تیپ ۱ که به ساختار و دقت اهمیت میدهد) بازتعریف کنید. ۲. ایدههای خود را به زبانی سادهتر و با تمرکز بر منافع و نتایج عملی برای تیم ارائه دهید. ۳. ابتدا یک نسخه ‘پایلوت’ یا کوچک از ایده خود را پیادهسازی کنید تا عملی بودن آن را نشان دهید. ۴. با ‘خودآگاهی’، زمان و مکان مناسب برای مطرح کردن ایدههای خاص خود را انتخاب کنید.
این مطالب باید جزو آموزشهای اولیه هر سازمان باشه. وقتی همه همو بهتر بفهمن، کارایی و رضایت شغلی هم میره بالا. واقعاً بهش نیاز داشتیم.
کیان عزیز، کاملاً با شما موافقیم. در بسیاری از سازمانهای پیشرو، آموزشهای مرتبط با خودشناسی، هوش هیجانی و مدلهای شخصیتی مانند انیاگرام جزئی از برنامههای توسعه کارکنان است. هدف نهایی، ایجاد فرهنگی از درک متقابل و احترام است که منجر به افزایش بهرهوری، کاهش تعارضات و بالا رفتن رضایت شغلی میشود. امیدواریم این مقالات بتوانند در این مسیر گامی هرچند کوچک بردارند.